درباره عباسعلی گمرکچی

کربلایی عباسعلی از رجال ثروتمند نزدیک به دربار ناصرالدین شاه و رئیس گمرکات بوده. متن زیر برگرفته از مطالب گردآوری شده به توسط یکی از نوادگان عباسعلی است. کربلائی عباسعلی خان که بيشتر ازاو با نام کَل عباسعلی خان ياد می‌کردند از رجال ثروتمند نزديک به دربار ناصرالدين شاه و نيز اينکه او در دوره ای رئيس گمرکات بوده است. درباره شخصيت فردیش او مردی متدين، خَيّر، خوش اخلاق، شوخ طبع، ولخرج و دست و دل باز بوده است و اينکه پس از درگذشتش ورثه بويژه پسر بزرگش عبدﷲ ميرزا دارائی‌ها و ثروت کلان پدر را کلا صرف خوش گذرانی نموده است. درارتباط با دارائی کربلائی عباسعلی خان صرفا از بازارچه کربلایی عباسعلی که در زمان خود يکی از مراکز مهم

زندگینامه عباسعلی گمرکچی

شهرت : عباسعلی بيگ، کربلائی عباسعلی،کّل عباسعلی و کربلائی عباسعلی گمرکچی

تاريخ دقيق تولد عباسعلی مشخص نيست ولی براساس تحقيقات انجام شده بين سالهای 1235-1230 تخمين زده می‌شود. پدر عباسعلی حاجی غلامعلی اصالتا اهل شوشتر و از تجار بنام و ثروتمند دوران سلطنت ناصرالدين شاه و به احتمال زياد همانند ساير شخصيت های متمول آن دوران از حاميان مالی دربار نيز بوده است
​ تصور می‌شود که حاجی غلامعلی پسرش عباسعلی را برای اشتغال در دربار ناصرالدين شاه معرفی نمود و امکان اين نيز هست که برای اين امر هزينه‌ای هم پرداخته باشد. عباسعلی جوان و با استعداد چند سال بعد با لقب عباسعلی بيگ به سمّت آبدار ناصرالدين شاه منصوب میشود
​ توضيح اينکه در آن زمان آبدارِ دربار تقريباً به معنای رئيس تدارکات دربار بحساب مي‌امده است. سمَت آبداری در دوران حکومت ناصرالدين شاه از مشاغل حائز اهميت در دربار به شمار می‌آمده و اشخاصی که در اين سمت انجام وظيفه می‌نمودند درصورت جلب رضايت ناصرالدين شاه به سِمتهای مهم‌تری نائل می‌گرديدند. برای مثال در تاريخ چنين آمده است ؛

” آقا ابراهيم امين سلطان صدراعظم در جوانی مدتی آبدار دربار ناصرالدين شاه بودو با وجود اينکه سواد چندانی نداشت با زرنگی و زيرکی خود را به مقام صدراعظمی رساند”. به استناد قباله نفيس ازدواج اول عباسعلی با يکی از زنان درباری به نام زيورخانم بتاريخ 1255 شمسی از عباسعلی به نام “عباسعلی بيگ آبدار قبله عالم” نام برده شده.

​ ثمره‌ی اين ازدواج يک پسر بنام عبدﷲ ميرزا بود و به دنبال درگذشت نا بهنگام زيورخانم و در حدود سال 1260 عباسعلی بيگ با يکی ديگر از زنان درباری به نام قمر تاج خانم ازدواج نمود که ثمره اين ازدواج 3 فرزند پسر به نامهای غلامحسين خان، ميرزا محمد خان و غلامعلی خان بود. ظاهراْ غلام حسين خان در کودکی و ميرزا محمدخان در جوانی و در حاليکه متاهل بوده از دنيا میرود. در ارتباط با اينکه در چه سالی ميرزا علی اصغر خان اتابک “امين سلطان” صدراعظم قرارداد اجاره گمرک تهران را با عباسعلی بيگ منعقد نمود در کتاب تهران قديم نوشته آقای جعفر شهری سال 1301 قمری برابر با سال 1262 شمسی ذکر گرديده و همچنين در بخشی ازکتاب “شرح حال رجال ايران” نوشته آقای مهدی بامداد چنين امده است

​ “کربلائی عباسعلی يا عباسعلی بيگ در سال 1301 قمری (برابر باسال 1262 شمسی) رئيس گمرک تهران بود و از اين راه تمول زيادی بدست اورد بازارچه کربلایی عباسعلی از بناهای او بوده است و علاوه بر آن دارای مستغلات زياد ديگری نيز بود.”
کربلائی عباسعلی مانند ساير ثروتمندان و رجال آن دوره ساکن محله سنگلج تهران بود و در طول عمر خود ثروتی را که از فعاليتهای اقتصادی خود کسب نمود عمدتاً صرف سازندگی و امور آبادانی نمود که برخی از آنها عبارتند از:

  • بازارچه کربلایی عباسعلی که سقاخانه آن تنها بنای بجا مانده از آن است. تکيه عباسعلی
  • حمام کربلائی عباسعل
  • خانه و املاکی در نزديکی شاه عبدالعظيم (زيارتگاه رجال و درباريان آن زمان)


خانه و باغ بزرگی در حومه دروازه قزوين جايی که اولين مدرسه پسرانه تهران در سال 1276 به توسط بنيانگذار مدارس مدرن در ايران ميرزا حسن رُشديه در آن تاسيس گرديد و برای اينکه مدرسه مورد تعرض جاهلان و نااهلان قرار نگيرد بر سر درب مدرسه کلام نبوی انا مدينه العلم و علی بابها را نصب کردند
تاريخ در گذشت کربلائی عباسعلی دردهه 1290 خورشيدی براوردمی‌شود و پس از فوتش جسدش برای خاکسپاری به کربلا منتقل گرديد.

درمورد ساير فعاليتهای اقتصادی کربلائی عباسعلی برای مدتی قصاب خانه تهران را در اختيار داشته و در اين ارتباط در کتاب روزنامه خاطرات قهرمان ميرزا عين السلطنه برادر زاده ناصرالدين شاه چنين امده است :

“آقای نايب السلطنه (کامران ميرزا) تمارض کرده به اسم پا درد از اميريه بيرون نمی‌آید و جهت گرفتن قصابخانه تهران سالی شصت هفتاد هزارتومان منافع آن بود. ماليات زيادی قصابخانه می‌دهد و از اين جهت به مردم سخت می‌گذرد. قيمت گوشت هميشه گران است و مردم در زحمت و مرارتند .اين عمل به صدراعظم واگذار شده و او به کربلايی عباسعلی سپرده است. اين مداخل از جيب آقا بيرون آمده.هر چه اظهار کسالت ونقاهت کند جا دارد. مداخل عمده تهران يک دست قصاب خانه است. اما چه فايده از سبيل به ريش پيوند کردن است.”

درمورد شوخ طبعی کربلائی عباسعلی از جمله روايت است که گه گاه هنگام عبور از کوچه و بازار سر به سر بعضی از کسبه دوره گرد می‌گذارده و برای رفع ناراحتی و خشمشان با اهدا سکه های اشرفی در واقع موجب خوشحاليشان میگرديد شايد هم با اين روش کمک به تنگدستان می‌کرده است. ​

برای مثال روزی هنگام عبور از کنار کاسبی دوره گرد بساط او را بهم می‌ريزد و هنگامي که کاسب دوره گرد خشمگين شده و بنا به ناسزاگوئی می‌نمايد کربلائی دست در جيب کرده و تعدادی سکه اشرفی به او می‌دهد تا جائی که طرف از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجيده است. (توضيح اينکه هر سکه اشرفی 45/3 گرم طلا و برابر با ده هزار دينار ارزش داشته است)

مستندات املاک کربلائی عباسعلی

” از بازار چه های معروف بازارچه کربلائی عباسعلی است که ابتدای آن در خيابان البرز نزديک ميدان منيريه و انتهای آن در خيابان شاپور سابق است. کربلائی عباسعلی در عهد ناصرالدين شاه گمرکچی تهران بود”
( ازکتاب سرگذشت تهران نوشته حسين شهيدی)

واقع در خيابان سيروس نزديک امام زاده سيد اسماعيل. تاريخچه تکايا و عزاداری در تهران عصر قاجار.

(روزنامه شرق)

“ميرزاعبدالصمد(کاروانسرادار) مستاجرخانه عباسعلی گمرکچی در حضرت عبدالعظيم…..”
(از مقاله مربوط به تاريخچه خاتون اباد)

“امروز با ناظم الاطباومحمد ميرزا علی محلاتی به کالسکه ديوانی نشسته به حضرت عبدالعظيم رفتيم………از آنجا به خانه کربلائی عباسعلی که جای باصفايست اما کاروانسرا مانند (احتمالابواسطه بزرگی و رفت و امد زياد) و از کباب و ماست آنجا تغذيه کرده راحتی نموديم”
(از کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه به تاريخ سال 1273)

“که اولين مدرسه تهران بنام رشديّه بنيان‌گذار مدارس مدرن در ايران در آن تأسيس شد: “مدرسه رشديّه در رمضان سال 1315 قمری برابر با سال 1275 شمسی به مديريت ميرزا حسن رشديّه در باغ کربلائی عباسعلی در پايين تر از بازارچه کربلائی عباسعلی و خيابان شاپور سابق افتتاح و در سال 1280 به نزديکی واگون خانه در عمارت مرحوم ميرزا محمد سپهسالار انتقال يافت”
(برگرفته از کتاب سرگذشت تهران نوشته حسين شهيدی)

گفتگو در حمام دوشنبه شوال سال 1324 قمری برابر با 1284 شمسی : “امروز توی حمام کربلائی عباسعلی گمرکچی 2 نفر از آدمهای جناب حاجی شيخ فضل ﷲ و غلامعلی خان پسر کوچک کربلائی عباسعلی که پيش خدمت جناب وزير در بار است و چند نفر ديگر صحبت می‌کردند که بارها وزير دربار می‌گويد من وقتی در تبريز بودم هميشه 20 هزارتومان مقروض بودم اما از وقتی آمدم تهران آنچه مقروض بودم را دادم و حالا هم می‌بينيد چه دارم. بعد غلامعلی خان قسم خورد که فعلاً مخارج طويله وزير دربار را که من نمی‌دانم , روزی صد تومان خرج طويله دارد غير از مواجب مير آخور و جلودار و مهتر”
(بر گرفته ازراپورت های مربوط به فساد دولتيان در دوران مظفرالدين شاه کتابخانه حسن ثقفی اعزاز)